در طول روز همه‌ی ما ممکن است لحظات ناخوشایندی را تجربه کنیم. گاهی بی‌حوصله هستیم، افکار منفی به سراغ‌مان می‌آیند، غر می‌زنیم یا به عبارتی حال‌مان خوب نیست. نمی‌توانیم بگوییم و بخندیم، شوخی کنیم و لذت ببریم. میزان شادی و سرحال بودن رابطه‌ی مستقیمی با توانایی مدیریت افکار منفی دارد. اما واقعا علت افکار منفی چیست و چگونه می‌توانیم آنها را متوقف کنیم؟ راه‌های متفاوتی برای مواجهه با افکار منفی وجود دارد، می‌توان آنها را پذیرفت، نادیده گرفت یا به شکلی منطقی با آنها روبه‌رو شد. افکار منفی کیفیت زندگی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند، اعتماد به نفس و عزت نفس ما را مخدوش می‌کنند و به زبان خودمانی روزگارمان را سیاه می‌کنند. در ادامه با ما همراه باشید تا دریابید علت افکار منفی چیست و چگونه می‌توان از آنها پرهیز کرد.


ترس از آینده

انسان به شکل طبیعی از ناشناخته‌ها می‌‌ترسد، به همین دلیل از زمان‌های باستان همواره به دنبال پیشگویی و کشف رازهایی در آینده بوده است. از کف‌بینی و رصد ستارگان گرفته تا انواع و اقسام فال‌ها و پیشگویی‌ها که البته شکل تکامل‌یافته‌ی این علاقه به آینده‌نگری، منجر به پیشرفت‌هایی در زمینه‌ی پیش‌بینی آب و هوا و… نیز شده است. اما گذشته از اینها، ترس از آینده گاهی زندگی روزمره‌ی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد و منجر به ایجاد افکار منفی می‌شود. این دلشوره از آنچه در دو ساعت دیگر در جلسه‌ی کاری رخ خواهد داد، شروع می‌شود و تا اندیشیدن به سال‌های دورتر ادامه پیدا می‌کند. ترس از آینده واقعا بیهوده و غیرمنطقی است. ترس از آنچه که هنوز رخ نداده است یا شکست‌هایی که نیامده، خوشی‌های فعلی و لحظات کنونی ما را از بین می‌برد.

یکی از بهترین روش‌ها برای مقابله با ترس از آینده و دور کردن افکار منفی ناشی از آن، برنامه‌ریزی است. وقتی برنامه‌ریزی نداشته باشیم، دلهره به سراغ‌مان می‌آید. برنامه‌ای گام به گام و مشخص، دورنمای خوبی از آنچه پیش روی است در اختیار ما می‌گذارد. برنامه‌ریزی را با چشم‌اندازی کوتاه‌مدت شروع کنید و بعد از اینکه در این زمینه حرفه‌ای شدید، برنامه‌ریزی روی اهداف بلندمدت را شروع کنید.


اضطراب زمان حال

اگر جلوی افکار منفی را نگیریم، همواره نگران و مضطرب خواهیم بود. «وای زیر گازو خاموش کردم یا نه؟»، «در کاملا قفل شد یا نه؟» و هزار نگرانی ریز و درشت دیگر. نگرانی حالتی از ترس توسعه‌یافته است. ترس از اینکه چیز مهمی را فراموش کرده باشیم. نگرانی در دنیای امروز با سرعت بالای زندگی همواره برای حضور در زندگی ما کمین کرده است. نگرانی و تشویش از دیوارهای نازک ترس عبور می‌کنند و به سادگی چون بختکی سیاه، شادی و نشاط و سلامت ما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند.

ساده‌ترین راه مقابله با نگرانی‌های ریز و درشتی که حال ما را خراب می‌کنند و خوشی‌های لحظه‌ای‌مان را نابود می‌کنند، اولویت‌بندی کارها است. قبل از برنامه‌ریزی که در قسمت قبلی شرح داده شد، باید کارها را به ترتیب ارجحیت، اولویت‌بندی کنیم. مثلا خانواده‌ها با تهیه‌ی فهرستی از کارهای روزانه و تقسیم کار می‌توانند برنامه‌ای منظم داشته باشند. همکاری به ویژه میان اعضای خانواده به کاهش فشار مسئولیت‌ها کمک می‌کند و از اضطراب مسئولیت‌های مختلف می‌کاهد.


شرم و پشیمانی از گذشته

در کارنامه‌ی زندگیِ همه‌ی ما مواردی وجود دارد که نمی‌توان به آنها افتخار کرد. کارهایی که از انجام آنها شرمنده و پشیمانیم. این لکه‌های ننگ و نقاط تاریک، گاهی حاصل اقدامات بی‌برنامه‌ی ما یا اتفاقاتی خارج از کنترل ما هستند. باید پذیرفت که هیچ‌کس کامل نیست و همه اشتباه می‌کنند. هرقدر هم اشتباهات ما بزرگ باشند، گذشته‌ها گذشته است و فکر کردن به آن تنها حال ما را خراب می‌کند. باید از اشتباهات درس بگیریم اما نگذاریم کنترل زندگی ما را به دست بگیرند. هیچ‌چیز و هیچ‌کس به جز خدا، کامل و بی‌نقص نیست، پس چرا از خود انتظارات بی‌جا داشته باشیم و بیهوده زندگی را به کام‌ خودمان تلخ کنیم؟ باید به اشتباهات‌مان فکر کنیم و ببینیم به جای آن چه می‌شد کرد که نکردیم؟ بعد از آنکه گذشته را تجزیه و تحلیل کردیم، باید پرونده‌اش را ببندیم و برگ جدیدی از زندگی را ورق بزنیم. نمی‌توان گذشته را تغییر داد، اما می‌توان از آن عبرت گرفت. با غصه خوردن گذشته باز نمی‌گردد. اگر افرادی موجب این اشتباهات شما می‌شوند و در واقع با انرژی منفی سد راه شما یا راهنمایان نامناسبی هستند، آنها را از زندگی خود حذف کنید. اگر رفتارهای شما این اشتباهات را شکل می‌دهند، خود را تغییر بدهید. برای تکامل و بهبود رفتار و روابط خود تلاش کنید اما خود را سرزنش نکنید.

بعضی روزها زندگی سخت‌تر می‌گذرد، در بعضی شرایط زندگی تلخ می‌شود اما غم و سختی دائمی نیست. همان‌طور که شادی و خوشی نیز همیشگی نیست. اشک‌ها و لبخندها اجزای جدانشدنیِ زندگی ما هستند. تنها خود ما هستیم که می‌توانیم با دید درست و مدیریت لحظات‌مان معنای درستی به آنها بدهیم، رشد کنیم، تجربه کنیم و از فرصت شیرین زندگی کردن بهره‌مند بشویم.2


تصورات

 تصورات درواقع فرضیات هستند. براساس چیزی که فکر می کنید درست است، تصور می کنید که چیزی درست است. بدون هیچ سند و مدرکی. تصورات می تواند درمورد خودتان و دیگران باشد. بعنوان مثال، «او اینطور با من رفتار می کند چون ــــ»، یا «آنها تصور می کنند که من اینطور هستم چون ـــــ»، «من همیشه اینکار را می کنم چون ـــــ».

 چرا زندگی تان را نابود می کند:شما دردهای احساسی و فکری بی موردی را برای خودتان درست می کنید. مخصوصاً اگر همیشه بدترین ها را تصور کنید. تصورات باعث می شوند قضاوت های نادرستی درمورد بقیه پیدا کنید. این می تواند به روابط شما صدمه زده یا آنها را نابود کند.


اعتقادات

باورهای ذهنی در ذات خود بسیار افراطی هستند. مجموعه الفاظ و کلمات ذهن درست مثل اعتقادات بسیار قوی هستند. بعنوان مثال، جملاتی مثل «دیگر هیچوقت نمی توانم درست حرف بزنم»، «آنها همیشه خیلی عجیب به من نگاه می کنند» و … اعتقادات هم درست مثل همه تله های ذهنی به طور ناخودآگاه در شما وجود دارند. ممکن است ریشه بسیار عمیقی در ذهنتان داشته باشند، طوریکه به ذهن هوشیارتان حمله خواهد کرد. مثال، «آدم های دیگر می خواهند به من صدمه بزنند.» یا «من واقعاً زشتم.»

چرا زندگی تان را نابود می کند:اعتقادات ذاتی کورکننده دارند. اگر این اعتقادات اشتباه باشند، می توانند تاثیر منفی شدیدی بر شما داشته باشند. این اعتقادات به طرز زننده ای ترس در دلتان خواهند انداخت. درنتیجه زندگی شما بسیار محدود شده و ناراحت و افسرده خواهید شد.3


پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.vista.ir
3.www.namnak.com